اهميت طبيعت در قرآن
بدست Parvin Farjadi • 26 فوریه 2013 • دسته: رنگارنگآیات زیادی در قرآن کريم اشاره به ظواهر طبيعت مي کند .
ابعاد گوناگون جلوه ها و زيبايي هاي آن را يادآور مي شود.
در اغلب اين آيات، ما را توصيه به مطالعه کتاب طبيعت و پند آموزي آن مي کند .
بي گمان، هدف اين آيات، طرح علوم طبيعي و بيان قوانين آن نيست، هر چند به نکاتي اشاره دارد
که پس از قرنها اهميت و حساسيت آن شناخته شده، و خبر از اين حقيقت مي دهد،
که گوينده آن در اتصال به مبداء الهي و آفريننده جهان است . آفريننده اي که از همه چيز خبر دارد
و با آگاهي آنها را پديد آورده و براي ما رام کرده است. قرآن کتاب هدايت است و منظور از ذکر اين شگفتي ها
تدبر در موجودات و توجه به نشانه های آن در اصل خلقت است.
.
نشانه های خدا
قرآن کريم همواره از طبيعت و شناخت آن سخن مي گويد :
از آسمان ، زمين، خورشيد ، ماه ، ستارگان ، از ابرهاي باران زا، و ابرهاي غير باران زا ، ريزش فراوان آب از آسمان ،
رويش گياهان، زيبايي هاي نور، جلوه هاي گوناگون رنگ و وزش باد .
راستي چه وقتي ديدن طبيعت مفهوم ديگري پيدا مي کند و زيبايي و جذابيتي ديگر را فراهم مي سازد؟
در صورتي که بدانيم در سراپرده طبيعت، دستي تدبير مي کند و براي اين نعمت ها
در جهت آسايش و رفاه انسان در کار است.
قرآن کريم در آيات بسياري از تسخير طبيعت براي انسان توسط خدا خبر مي دهد.
مانند سورۀ :”14″ ابراهيم، آیات /32 و 33 ، نحل :”16″ آیات /12 و 14 ، حج :” 22″ آیۀ /65 و لقمان :” 31″ آیۀ /29 ،
همچنين از رام کردن تمام آسمانها و زمين براي انسان خبر مي دهد :
سوره لقمان :” 31″ آیۀ /20 و جاثيه:” 45″ آیۀ /12 .
.
اما مهم اين است که بدانيم طبيعت چه اهميتي دارد و چه زيبايي هايي مي آفريند،
و چگونه مي توان از آن به گونه اي نيکو استفاده کرد،
و مهم تر اينکه بدانيم همه اين نعمت ها نشانه ها و آیات خدا و با تدبير اوست،
که بی شک هدفی براي آفرينش آنها وجود دارد،
که ما انسانها نا سپاسي نعمت نکنيم و به ستم از آن استفاده ننماييم .
به همين دليل، در برخي آيات قرآن آمده است که سفر کنيد و در زمين بگرديد،
و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آغاز کرده، سپس باز او جهان ديگري را پديد مي آورد،
خداست که بر هر چيز تواناست … (عنکبوت :” 29″ آیۀ/20)
و در روايات رسيده است که « سافروا تصحوا » سفر کنيد تا سالم باشيد،
زيرا گشت و گذار در طبيعت، ديدن منظره هاي زيبا و آشنايي با آداب و رسوم ملت ها،
گذشته از آنکه خداشناسي ما را تقويت مي کند، و با شگفتيهاي آفرينش خدا آشنا مي سازد،
و فايده هاي بي شمار مادي و معنوي براي ما ارمغان مي آورد،
آدمي را از افسردگي مي رهاند و به سلامتي جسم و روان ما کمک مي کند .
اکنون براي اينکه ابعاد گوناگون طبيعت قرآن را نشان داده باشيم به آيات چند که در وصف طبيعت آمده،
اشاره مي کنيم :
(والله أنبتکم من الارض نباتاً. ثم یعیدکم فیها و یخرجکم إخراجاً) نوح:” 71″ آیات/ 18 ـ 17
خدا شما را از زمین رویانید، روییدنى خاص. سپس شما را به عناصر زمین باز مى گرداند،
.
(منها خلقناکم و فیها نعیدکم) طه:” 20″ آیۀ / 55
ما شمارا از زمین آفریدیم، و به آن باز میگردانیم، و پس از آن بار دیگر از زمین بیرون می آوریم .
.
نظام طبیعت داراى قوانین، ضوابط، رموز و نشانه ها و اشارتهایى است که تنها، در پرتو اندیشه و تفکر بشر
قابل شناسایى و بهره ورى است و اگر انسان و اندیشه او از جهان حذف شود، آن رموز و نشانه ها بى فرجام و لغو
خواهند ماند. (ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعناب و من کلّ الثمرات إنّ فى ذلک لآیه لقوم یتفکّرون)
نحل:” 16″ آیۀ / 11
به وسیله باران، براى شما کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و انواع میوه ها مى رویاند، همانا در این ـ رویش متنوع
و گونه گون ـ آیه و عبرتى است براى اهل اندیشه و تفکر .
.
(و سخّر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخّرات بأمره إنّ فى ذلک لآیات لقوم یعقلون)
نحل ” 16″ آیۀ / 12
و براى شما شب و روز را مسخر ساخت، و همچنین خورشید و ماه و ستارگان مسخر فرمان او هستند،
همانا در این، نشانه هایى است براى اهل خرد و اندیشه.
.
(و ما ذرأ لکم فى الأرض مختلفاً ألوانه إنّ فى ذلک لآیه لقوم یذّکّرون) نحل ” 16″ آیۀ / 13
و براى شما در زمین چیزهایى رنگارنگ و متنوّع آفرید، همانا در این نشانه اى بزرگ براى اهل تذکر و پندگیرى است.
در آیات سه گانه اى که یاد شد، نشانه ها و آیات گوناگون الهى، نهفته در متن طبیعت، براى کسانى تدبیر شده است
که از ویژگى تفکر، خردورزى و پندگیرى و نتیجه یابى برخوردار باشند، و چنین ویژگیها در زمین، جز در انسان مشهود نیست.
(أفلاینظرون الى الابل کیف خلقت. و الى السماء کیف رفعت. و الى الجبال کیف نصبت. و الى الأرض کیف سطحت)
غاشیه :” 88″ آیات / 20 ـ 17
آیا آدمیان نمى نگرند و نمى اندیشند که ساختمان بدنى شتر چگونه آفریده شده است،
و به سوى آسمان، نظر به تحقیق و تدبر نمى گشایند، که چگونه افراشته آمده است ،
و به کوهها فکر نمى کنند که چگونه برکشیده اند، و به زمین نگاه نمى کنند که چگونه گسترده شده است.
.
.
خداوند همۀ ما را در رحم مادرانمان بوجود آورد و به ما زندگى داد و به اين دنيا آورد تا نفس بكشيم،
تغذيه شويم، ُرشد كنيم، او به ما توانائى، قدرت تفكر، جستجو، يافتن، دانستن، شنيدن، صحبت كردن،
ساختن، ويران كردن و منتشرشدن داد.
تمام اينها و اين زندگى به ما تعلق ندارد، بلكه هديه ايست كه بما قرض داده شده است.
تنها چيزى كه مال ماست، انتخابى است كه دراين زمينۀ امتحانى اين دنيا، و اين زندگى انجام ميدهيم،
باوركردن و نكردن، اطاعت ياعصيان!
كه ما را براى بهشت ياجهنم، يا زندگى بعد ازمرگمان كه در آينده خواهيم داشت، آماده ميسازد.
.
انسان مؤمن براى زندگى كه به او داده شده شكرگزار است، اين شكرگزارى با كار كردن دائم بخاطر خداوند،
درخدمت بندگانش، چنانكه گوئى هرگز مرگى وجود ندارد، نشان داده ميشود .
درعين حال شخص بايد دائماً بياد مرگ بوده و براى روز بازپسين كار كند، براى رستگارى خود،
گوئى قرار است يك لحظۀ ديگر بميرد .
و به اين صورت بين كارهائى كه براى بهبود وضع خود دردنيا بايد بكند، باتوّجه به نتيجۀ آن براى زندگى ابدى وهميشگى،
تعادل بوجود خواهد آمد.
چنانكه رسول اكرم (ص) نيز فرموده اند:
«چنان كار كن كه گوئى هرگز نخواهى ُمرد، و چنان با تقوا باش كه گوئى فردا خواهى ُمرد.»
شخص مؤمن با تزكيه و پاكسازى ( نفس خود و محیط زندگیش) قلبش را مرتباً به نور زندگی بازميگرداند.
قلبى كه با غفلت هاى اين جهانى يا ستمگرى و ناعدالتى ُ پر شده باشد، ُمرده،
و قلبى كه با تزكيه و پاك سازى از تيرگيهاى اين دنيا پاك شده، و در آن چيزى جزعشق به خداوند نیست،
زنده است و خانۀ خداست . . .
.
گر تو خواهی در دو عالم زندگی
بندگی کن بندگی کن بندگی
کار کن تا مزد یابی بی مزید
کو ترا از بهر این کار آفرید …
خواجه عبدالله انصاری
.
خداوند شمارا از شكم مادرانتان بيرون آورد درحالى كه چيزى نمى دانستيد و براى شما گوش وچشم و دل آفريد،
تا شايد شاكر باشيد، آيا پرندگان را نمى بينيد كه درجّو آسمان مسخرفرمان خدايند، و جز او هيچكس نگهدار آنهانيست؟
مسلماً در اينها نشا نه هائيست براى گروهى كه ايمان دارند.”
( ايات : “79- 78 ” سورۀ ” 16″ نحل)
.
هدف وعمل کرد جهان خلقت
درحقيقت تمام جهان هستى ُملكى يگانه است، چون تمامى اجزاء آن متقابلاً باهم درارتباطند،
مثل وجود خود انسان كه دستها، پاها، چشمان، ذهن و قلب و ديگر اعضاء بدن واحدهاى مجزائى هستند،
درعين حال تشكيل دهندۀ يك كليت واحد ميباشند. جهان هستى تماميتى است با بخشهاى همآهنگ
كه براى هدفى آفريده شده و به آن هدف ميرسد، و جامۀ عمل مى پوشاند.
هدف وعمل كرد جهان خلقت ـ شناختن، يافتن، و با آفريدگار بودن است.
.
دنیا مزرعۀ آخرت
اين دنيا مانند مسافرخانه ايست كه مسافر چندى درآن ميماند و بعد آنرا ترك ميكند.
سالهاى سال چه مسافرينى كه به آن آمده و رفته اند، آنها چه كسانى بود ند؟ كجا هستند، كجا رفتند؟
ملتها، و تمدنها آمده و رفته اند، انسانها وهمۀ موجودات ديگردرجهان هستى همينگونه اند.
همينطور براى انسان اين دنيا مزرعه ايست كه ميتواند در آن زحمت بكشد، گندم بكارد يا خار !،
و فصل برداشت “اصلی” محصولش در روز قيامت است.
با وجودی که درهمین دنیا هم اغلب از نتایج کشت و کار خود برخوردار میشویم.
.
اين زندگى چون “زمين رژه ” است، هركس وقتى نوبتش برسد از آن ميگذرد،
همه درگروه هاى متفاوت و زير پرچمهاى مختلف، كه با آهنگهاى مخصوص بخود قدم برميدارند،
آنها بموقع درست وارد شده و بموقع درست، زمین را ترک میکنند. هيچكس در اين دنيا نمى ماند،
اين دنيا هم با كسى نمى ماند، همه چيز مادى و موقتى است، ازجمله خود دنيا، تمام جهان هستى،
بغيیر از خداوند باقى.
درعين حال براى به دست آوردن زندگى جاوید، درمدّت زمان اين ملاقات كوتاه دراينجا راهى هست،
این راه دل نبستن به اين دنياست، تنها براى سود اين جهان كار نكردن، براى سود فورى شخصى كار نكردن.
اگر انسان براى خدا كار كند، براى خوشنودى خداوند، براى سود خلق خدا، حالا !
درآينده، وقتى همه چيز پايان يافت و اين بدن به خاك مبدل شد، كار انسان او را به جاودانگى ميرساند .
.
اگر شما دكتر يا معمارهستيد، وقتى به آن دنيا رفتيد كه درآن نه مريضى براى مداوا وجود دارد، و نه معمارى،
و نه جائى براى ساختن، هم بود شما، هم دانش شما بى حاصل خواهد شد.
اما اگر با این دانش و امکانات خود، در راه خدا بنفع بندگان شایستۀ خدا خدمتی کرده اید،
يا هركار خوب وخيرى كرده باشيد كه بعد ازشما مورد استفادۀ خلق خدا قرار گرفته باشد،
يا بهر نوعى براى ديگران مثمر ثمر بوده ايد، و اگر مقصود شما از انجام آن كارها خدمت در راه خدا بوده ،
و نه فقط دست آوردهاى مادى ، درجهان ديگر براى كارى كه دراين دنيا كرده ايد، به جاودانگى
و پاداشهاى غيرقابل تصور خداوند خواهيد رسيد .
امید از آنان باشیم . . .
.
.
.