تقدیر – سرنوشت!
بدست Parvin Farjadi • 21 آگوست 2012 • دسته: رنگارنگخیلی چیز ها است که باید بیاموزیم ” عدالت ” عشق ” زیبائی “
” سلامتی ” صبر ” گذشت ” مهربانی ” وفور ” جاودانگی”
” بی مرگی و حضور دو باره مان بدرگاه خدا … اللــــــــه♥ ….
عشــــــــق و عشـــــــــــــق و عشــــــــــــــــــــــــــق …
.
.
استادان بسیارند!
وظیفه ما یاد گرفتن است …
وظیفه ما این است که : از طریق ” ایمان و دانش ” برستگاری” برسیم …
ما خیلی کم می دانیم،
خیلی چیز ها است که باید یاد بگیریم …
با دانش می توانیم به ” خدا ” برسیم ؛ و آنگاه بیاسائیم …………….
باید دانست ما هم در این جهان و هم در آن جهان باقی ؛ فقط و فقط باورهایمان را تجربه می کنیم ؛
زمان یعنی فرصت ؛ فرصت تهیه بهترین توشه ها …
فراهم سازیم ؛ گرد آوریم کوله باری از عشق ،شادی، مهربانی و زیبائی .
افکارمان هرچه هست ؛
رؤیاهایمان آن گونه ساخته می شوند.
وقتی پذیرفتیم افکارمان قابل تغییر است، و برای تغییر آن مصمم شدیم،
آنگاه تغییر رؤیاها و در نتیجه تقدیرمان به اذن خدا آغاز می شود.
هدف اصلی ما رستگاری ابدیست، حیات طیبه … حیات ابدی و پاک …
اینک به لطف خدا فرصت داریم حال و آیندۀ خود را بسازیم…
چیزی که خداوند تقدیرمان قرار داده همین است …
جائی برای افسوس نیست ، ما زندانیان گذشته نیستیم …
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده:
بِسْـــــــــــم اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به راستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد، مگر آنچه را که در ضمیرشان است تغییر دهند. (11 :13)
.
گر رود سر ,بر نگردد سرنوشت
این سخن با آب زّر باید نوشت
سر نوشتم حقّ بدست خود نوشت
خوشنویس است و نخواهد بد نوشت ………….
.
و نیز فرماید:
براى انسان چیزی نیست جز نتيجۀ كوشش او .
( ۳۹ : ۵۳ )
و یا
هر كس در گرو اعمال خويش است. ( ۳۸ : ۷۴ )
و بدرستی که او راستگوی والامقام است …
.
درتفسير آياتى چندى ازقرآن مجيد درمورد ” تقدير و سرنوشت” چنين گفته شده:
” از آیات روشنی که درقرآن مجید در رابطه با این موضوع آمده، چنین نتیجه می گیریم که آنچه مقدّر آدمى است بايد با سعى وعمل همراه باشد
تا پاداش و جزا معنى داشته باشد؛ چنانكه دو نفر از رسول گرامى(ص) پرسيدند:
“آيا كارهاى آدمى با قلم تقدير نوشته شده؟ فرمودند بلى!”
گفتند: “در اينصورت عمل و كوشش ما چه فايده دارد؟ فرمود: “كار كنيد وکوشش کنید تا هركس بهمان رسد كه براى آن آفريده شده.”
( زيرا قسمتى ازتقديرخداوند اينست كه به انسانها امكانات زيادى در انتخاب راه زندگى و چگونگى استفاده از آنرا داده است ؛
و اين به عهدۀ ماست كه با سعى و كوشش تقدير خود را بعمل درآوريم.)
.
.
داستانک زندگی …
همینطورکه به پشتی تکیه داده بود و چای تازه دم
محصول سماور ذغالی رامزه مزه میکرد؛
داستان زندگی برایش مرور شد….
عجب رازی … هرآنچه راکه با قلبم طلب کردم به تجربه اش رسیدم،
«یعنی خودم مسبب زندگی و وقوع اتفاقاتش بودم ؟!»
خنده اش گرفت خندید؛ خنده ای از ته قلب. با خود گفت:
«کاش رهایی را طلب میکردم بینایی را……
استکان از دستش افتاد….
چشمش باز شد؛ رها شده بود ………
س.الف
.
بیاد داشته باشیم که خداوند جز خیر و خوبی چیزی برای بنده اش نمی خواهد ؛
و با فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی راه رستگاری دنیا و آخرت رو بما نشانن داده ؛
و اما هر چه می کشیم اغلب عکس العمل کارهای گذشتۀ خودمان ؛ یا اطرافیانی است که اجازه داده ایم زندگی ما را کنترل کنند…
زندگی که خدا بما داده همراهش بما کتاب و آئینی فرستاده که بتوانیم با اجرای قوانین حیات بخش اون راه رو از چاه تشخیص بدهیم ؛
و علاوه بر آن بما حق انتخاب بین خوب و بد رو داده است.
اگر ما از هیچکدام از اینها استفاده نکردیم مسلماً کسان دیگر و عوامل دیگری هست که با کنترل زندگی ما سرنوشت ما را خواهند ساخت.
.
مجسم کنید به شما یک زمینی بدهند و شما را تا حدودی آزاد بگذارند و امکاناتی برایتان مقرر کنند که هرچند نا محدود نیست ؛
ولی بهر حال امکاناتی است که شما با استفاده از آن قادر خواهید بود زمینتان را حاصل خیز کنید؛
در آن خانه، مدرسه یا بیمارتان، بسازید…
ولی اگر شما هیچیک از اینکارها را نکردید، طبیعت بیکار نخواهد نشست و زمین شما پر از خار و خاشاک ؛
و ای بسا جانوران آزاردهنده خواهد شد. ت
ما قادریم تقدیر خویش را تدبیر کنیم ؛ تمام وعده ها و وعیدهای خداوند بر این پایه قرار گرفته ؛
اگر غیر از این است ؛ تشویق و تنبیه چرا ؟؟؟!
.
با توجه به قوانین برپا دارندۀ حیات در می یابیم، که هرچه بكاريم همان بدرويم، “
و اينكه اگر رُشد دانه اى متوقف شود، مى ميرد. هرگونه روال ُرشد، راه دانه ها را مى پيمايد.
مثلاً براى ُرشد كردن، دانه به خاك خوب نياز دارد، رسيدن به كمال زمان مى طلبد، وهردانه همان نوع كيفيت خود را، به ميوه هايش ميدهد.
وقتى محصول را جمع كرديم، لازم است حداقل ده درصد آنرا براى كشت بعدى كنار بگذاريم.
حتماً بايد يك دوره را تمام كنيم تا بتوانيم دورۀ بعدى را آغاز نمائيم.
تمام دانه ها رشد ميكنند، تغيير ميابند و درنهايت ميميرند، تا با شخم زدن آنها را از ريشه در آورند و زمين را براى كاشتن دورۀ ديگر آماده سازند.
.
البته قوانين برداشت محصول با زندگيهاى ما ارتباطى بيش ازكشاورزى دارند،
اين قوانين برزندگى وقوانينى كه برآنها حكومت ميكنند نور مى تابانند.
آنها همانگونه كه بردانه ها و دورۀ ُرشد آنها حاكمند، برافراد بشر و ديگر پديده هاى خلقت هم حكومت مى كنند.
درنهايت، تمام قوانين روحانى وقتى خود را آشكار مي سازند كه مورد نياز باشند، واين آشكار شدن لزوماً ازطريق كلمات نيست،
بلكه ميتواند ازطريق الهامات خردمندانۀ قلبهاى ما باشد.
بدنهاى ما هم وقتى از برنامه ريزيها و دخالتهاى بيرونى رها شوند، طبيعتاً خود را با اين قانونها كه ازطريق غرايز
و احساسات مرموز الهامى بما ميرسند، همآهنگ مى سازند.
تنها كارى كه بايد بكنيم اين است كه باتوجه واطاعت از امرونهی های خداوند که درکتابهای آسمانی مندرج است،
به دانندۀ درونيمان اعتماد داشته باشيم.
وقتى زندگيمان را، عادتهاى خورد وخوراك، ورزش، كار واعمال جنبى مان را با قوانين روحانى همآهنگ سازيم،
ما ميتوانيم بدون دست و پا زدن و تقلا كردن، و با بازوانى گشاده همچون قهرمانان صالح، هر لحظه را درآغوش بگيريم، و آمادۀ کار باشيم،
با روحیه ای شاد و قلبی پر از امید در راه رسیدن به اهداف با ارزشمان کوشش می کنیم.
خداوند والا فرماید: هرکس با ایمان وعمل صالح در پیشگاهش حاضر شود، دارای درجات عالی است، درباغهای جاویدان
که جویباران درآن جاریست، همواره خواهد بود، این است پاداش کسی که خود را پاک گرداند. ( ۶ ۷- ۵ ۷ : ۰ ۲)
هرکس اعمال صالح انجام دهد و مؤمن باشد، کوشش او بی پاداش نخواهد ماند، و ما برایش می نویسیم. ( ۴ ۹ : ۱ ۲)
.
این بخاطر اعمالی است که پیشا پیش انجام داده اید و خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی کند.
( ۲ ۸ ۱: ۳ )
کسانی که آئین خود را بازیچه وسرگرمی گرفته اند وزندگی دنیا فریبشان داده است رها کن ،وبه قرآن اندرزشان بده تا گرفتار اعمالشان نشوند،
جزخدا دادرس و شفیعی ندارند وهر فدیه ای بدهند، پذبرفته نخواهد شد،
آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالشان شده اند وکیفر کفرشان جرعه هائی از آب جوشان وعذاب دردناک است. ( ۷۰ : ۶ )
بطور قطع از کسانی که پیامبران را به سویشان فرستادیم و نیز از پیامبران سئوال خواهیم کرد،
و کردارشان را آگاهانه برایشان بیان می کنیم، زیرا ما هرگز غائب نبوده ایم.
سنجش اعمال در آن روز حق است، آنان که کفۀ ترازویشان سنگین است، رستگارانند، و آنان که کفۀ ترازویشان سبک است
کسانی هستند که با ستم به آیات ما به خود زیان رسانده اند. ( ۹ – ۶ : ۷ )
.
ملاحظه می کنید که اگر اختیاری در بین نبود که کوشش و عمل معنی نداشت، چون مقرر شده بود که بطور جبری و غریزی
یک کارهائی را انجام بدهیم و یک کارهائی رو انجام ندهیم…
پس ما با استفاده از قدرت اختیار خود میتوانیم تا حدود زیادی در سرنوشت خودمان مؤثر باشیم،
و اینطور نیست که مثل عروسک خیمه شب بازی نخ سرنوشت ما در دست کسی دیگر باشد…
.
خداوند انسان را بصورت بهترين مخلوقش آفريد و به او نعمتهائى عطا فرمود كه او را بين بقيۀ مخلوقات يگانه و برترين ساخت،
بهترين نعمتى كه خداوند به انسان عطا فرمود هوشمندى، آگاهى و ايمان است.
اينها وسائلى هستند كه انسان از طريق آنها حس تشخيص و انتخاب بهترين را درميان مخلوقات خدا آموخت،
همچنين انسان ازنظر داشتن اراده يگانه است. تنها موجود با ارادۀ جهان هستى به غير از خود خداوند.
ارادۀ كوچك او تنها تحت كنترل ارادۀ عظيم الهى است، اين محدوديت به اين معنى است كه انسان بخود رها نشده است،
خداوند به انسان فقط تا آن اندازه آزادى داده، كه معلوم شود آيا او به ارادۀ الهى تسليم ميشود؟ بصورت بهترين مخلوقات خدا درمى آيد؟
بنام او حكومت می كند، و بهترين آنچه را كه خلق شده دارا می گردد؟ ياعصيان می كند، باعث سقوط خود، و دیگران می شود،
و از رحمت خداوند طرد می گردد، همانگونه كه شيطان طرد شد.
قدرت انسان در انتخاب خوب و بد، براى اين نيست كه خداوند ببيند بنده اش چگونه عمل می كند،
خداوند همه چيز را در بارۀ ما می داند. رحمت خداوند وتمام خوبيهائى كه او خلق فرموده، دائماً برما می بارد.
وقتى انسان به جهان هستى مى نگرد، آنچه را كه مى بيند ارادۀ خدائى است، و آن چيزى را هم كه با آن مى بيند، ارادۀ خدائى است،
و آن چيزهائى را هم كه از ديده هايش مى فهمد، باز ارادۀ خدائى است، و آنچه را هم كه ظاهراً انتخاب می كند هم ارادۀ خدائى است.
(چون اگر ارادۀ خداوند بر اين قرار می گرفت كه ما هيچ حق انتخابى نداشته باشيم، مسلماً نداشتيم،
پس آنچه هست ارادۀ اوست.)
ارادۀ كوچك ما فقط درقدرت باز نگهداشتن چشمانمان براى ديدن تمام نيكى هائيست كه خداوند براى ما خواسته وعبرت از آنها،
يا بستن آنها، و دريافت هيچ چيز. گوئى گنجهاى خداوند مانند باران رحمت دائماً درحال باريدن است،
ما بايد براى دريافت آن حضور داشته باشيم، اگر نباشيم، تمام آن بيهوده از بين ميرود.
براى حضور داشتن، بايد ذهن ها، چشم ها، قلبها و دستهايمان راباز كنيم،
بايد آگاه، بيدار و هوشيار باشيم، از اين طريق است كه ما نيكى هائى را كه خداوند آفريده دريافت می داريم،
و از رحمتهاى او سهم برده و انرژى می گيریم، بزرگترين اين نعمتها دانش و ايمان است،
براى آنان که مشتاق دریافت آن هستند، و با شوق پله پله در راه رسیدن به ملاقات خدا در تکاپو و حرکت می باشند.
.
خداوند پژواک کردار ماست
مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت، که به چوپان پیری برخورد. غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی
دربارۀ زندگی صحبت کردند. بعد صحبت به وجود خدا رسید.
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسوول هیچ کدام از اعمالم نیستم .
زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد.
چوپان زیر آواز زد … و پژواک آوازش دره را آکند . بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس .
صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است، آن کوهها ، آگاهی پروردگارمان، و آوای انسان، سرنوشت او .
آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم، اما هر کاری که می کنیم، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گرد.
.
و اما یکی از نشانه های یک انسان غافل این است که همواره در وادی گذشته ها سیر می کند،
در حالی که یک انسان آگاه تمام نگاهش به آینده است. و از گذشته درس می گیرد، اما زندانی آن نمی شود…
انسان غافل مانند راننده ای در اتوبان زندگی می ماند که همواره نگاهش به پشت سر و عقب است ،
برای همین همواره در دست اندازهای زندگی گرفتار می شود.
این بدان خاطر است که خلاف قوانین ملکوتی خدای رحمان حرکت می کند.
انسان هشیار تمام اهداف زندگی اش را نوشته، طراحی و تصویر کرده و همواره می پرسد:
” برای خلق اهدافم امروز چه باید بکنم؟” .
وقتی از یک انسان غافل می پرسید که برای آینده اش چه فکری کرده است می گوید :
“کی مرده و کی زنده! ببینیم چه پیش می آید!”.
و یا می گوید:” هرچه خدا بخواهد. من کاره ای نیستم. هرچه قسمت و تقدیر باشد!”
و اما درست است که تقدیر همه چیز دست خدای رحمان و رحیم است،
ولی خداوند که تقدیرش را تصادفی و شانسی به کسی نمی دهد، که به یک نفرخوب بدهد،
و به یک نفر دیگر بد.
در واقع تقدیر خداوند هم مانند هر چیز دیگر در دنیا، قانونمندی دارد یعنی:
” العبد یدبر و الله یقدر.( انسانها می اندیشند و خداوند تقدیر می کند.)
بنابراین
ای انسان هشیار و آگاه!
بدان که خداوند آن چیزی را برای آینده تو می خواهد که تو مشتاقش باشی و بخواهی، و برای رسیدن به آن
با توکل بخدا، نهایت کوششت را بکنی. آنگاه هرچه پیش آید، تقدیر تو همان است، و رستگاری تو درآن.
تقدیر او براین قرار گرفته که تا حدود زیادی ما در سرنوشت خود مؤثر باشیم،
و همۀ پاداشها و تنبیهات اوخروی هم نشان از همین حقیقت دارد. وگرنه سعی و کوشش و پاداش و عذاب چرا؟
اگر تقدیر کنونیمان را نمی پسندیم از خدا بخواهیم توفیق تغییر اساسی بما بدهد…
آنگاه که ما تغییر کنیم، دنیای بیرونمان هم تغییر می کند، و اگر می خواهیم دنیای بیرونمان عوض شود،
نخست باید خودمان تغییر کنیم . پس هر پدیده ای در دنیای ما رابطه مستقیم با خودمان دارد.
در واقع حاصل زندگی یک فرد غافل فقر، یاس ، اضطراب، افسردگی، درماندگی و بی پناهی است.
و این میتواند نسلها ادامه پیدا کند.
پس می توان گفت تا حدود زیادی در تکنولوژی فکر، این انسان است که مقدرات زندگی خود را تعیین می کند.
و خالق آینده های قشنگ زندگی اش می باشد. یعنی ما می اندیشیم و تلاش می کنیم،
و خداوند در صورت مصلحت مُهر تاییدی بر آن می زند و نامش را تقدیر می نامد….
اگر در تقدیر خود دخالتی نداشیم، دیگران و ظالمین این کارا برای ما خواهند کرد …..
چون تو می خواهی خدا خواهد چنین، می دهد حق آرزوی متقین .
.
پژوهشگران برای باورند که بی شک قانون زندگی قانون باورهاست.
باورهای عالی سرچشمه همه موفقیتهای بزرگ است.
توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می کند. انسان ها هر آنچه را که باور دارند خلق می کنند.
باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی می سازند زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشه ها،
و اندیشه ها عامل اولیه اقدام ها و اقدام ها عامل اصلی دستاوردها هستند….
اکثر ما فقط خواستار تغییر امور هستیم، درحالی که نخست باید به تغییر باورهای خود بپردازیم،
سنت خدا تغییر نا پذیر است، و تا بوده همین بوده…
ای کاش بخود آئیم و برای تغییر اوضاع، به تغییر در افکار و احوال خود بپردازیم، تا وعده های نیک خداوند ما را دریابد.
آمین یا رب العالمین ….
.
سمت و سوی افکارمان را باید دگرگون کنیم
از نگرانی به آرامش
از شرک به توحید
از ریا به اخلاص
از فکر به احساس
از منطق به عشق
و از غم و غصه به تشاط و شادمانی …………….
ابه لطف خدا ، این کار ممکن است و شدنی است، زیرا نشاط و شادمانی به دلهای با ایمان نزدیک تر است تا نگرانی و اضطراب .
بنابراین، تا افکار و اذهانمان را تغییر ندهیم هیچ چیز در زندگی ما تغییر نخواهد کرد …
.
جهانی که ساخته ايم
محصول تفکر ماست
اين جهان بدون تغيير تفکرمان
تغييرپذير نيست.
آلبرت انيشتين
.
ادمی ساخته ی افکار خویش است.فردا همان خواهد شد که امروز اندیشیده است.
موریس متر لینگ
.
.