نیلوفر عشق

بدست • 19 دسامبر 2012 • دسته: رنگارنگ

آنوقت که نیلوفر وجودت با گرمای محبت باز شد، عشــــــق بر تو نازل می شود،

و نشانه هایش تو را می رباید به سمتی که از رفتن به آنسو تو را گزیری و گریزی نیست …

و آن جاست که تو ناچاری که به ندای دلت گوش بسپاری  و هدایت را از درون بطلبی ….

(خلیل جبران)

آزادی روح فقط با عشــــــق الهی ممکن است، چون این عشــــــق، و آزادی هردو با هم کامل می شوند  . . .

 

از آنجا كه انسان از خداست زمانيكه به مدارجي از ايمان برسد ميان وجود خود، و وجود خدا اتحادي احساس مي كند،

بنابراين وجود خود را توسعه يافته در حقايق وحداني مي بيند و احاطه و اشرافي نسبت به تمام امور در درون خود

حس مي كند و بر اثر احساس استقرار نور خدا در درون خود عزتي احساس مي كند كه برايش بسيار ارزشمند است.
اين امور منجر به آرامشي در او مي گردد كه بالاترين لذتها را براي او دارد،

و اين توجه، عظمت و بزرگي براي انسان مي آورد كه انسان را  سرخوش مي نمايد.
خداوند مي فرمايد كه ما از رگ گردن به او نزديكتريم…
نیز فرماید:
از روح خود در او دمیدیم. قرآن کریم: ( 29: 15)

.

درحديثی قدسي آمده است، كه خداوند مي فرمايد : هر كس مرا (خدا را) طلب كند، مرا مي يابد،

و هر كس مرا بيابد مرا مي شناسد، و هر كس مرا بشناسد مرا دوست مي دارد،

و هر كس مرا دوست بدارد عاشق من مي شود،

و هر كس عاشق من بشود من عاشقش  مي شوم … ♥✿❀¸¸¸.•*´¯`❀✿♥

.

سِر مقصود را مراقبه کن، نقد اوقات را محاسبه کن!

 باش در هر نظر ز اهل شعور، که به غفلت گذشته یا به حضور؟!

 هر چه جز حق ز لوح دل بتراش، بگذر از خلق و جمله حق را باش.

 رخت همت به خطۀ جان کش، بر رخ غیر، خط پایان کش!

 در همه شغل باش واقف دل، تا نگردی ز شغل دل غافل!

 دل تو بیضه‌ای‌ست ناسوتی، حامل شاهباز لاهوتی

 گر ازو تربیت نگیری، باز نآید آن شاهباز در پرواز

 ور تو در تربیت کنی تقصیر، گردد از این و آن فساد پذیر

 تربیت چیست؟!

 آنکه بی گه و گاه، داری اش از نظر به غیر نگاه

 بگسلی خویش از هوا و هوس، روی او در خدای داری و بس ….

گنجور  – جامی

.

خدایا! آنگاه که سر بر آستان عشق تو می گذاریم، آرامشی عظیم و شادی بخش که از وجود کبریایی تو بر می خیزد

به سویمان روان می گردد، و دل های شکسته و روح خسته مان را امیدواری می بخشد و حلاوت ایمان

و شکوه رستگاری را نثارمان می کند . . .

پس امید آنکه عطر یاد تو همیشه بر زندگی مان جاری باشد …

.

چندیست سازِ دل نوای عشقش را می نوازد

و شوق بنده گیش هوش از سرم می رباید

یاد او در دل غدغا می کند

و نوا نوای عشق ست و شور است و مستی …

کاش لایق عشقش باشم ، و به بنده گیش سر افراز

از سُلتۀ نفس رسته

بنده ای باشم از بندگان او …

بندۀ خدا

.

.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.