توبه و بازگشت از گناه
بدست Parvin Farjadi • 29 مارس 2012 • دسته: رنگارنگتوبه و بازگشت از گناه: خداوند جهانيان بربندگان توبه عرضه ميدارد و اميد عفو ميدهد و بيگانه را ازبيگانگى و گناهكار را از گناه باز ميخواند،
و همه را به كرم خود اميدوار ميسازد، به بيگانه ميگويد: اگر از كفر باز ايستند، خداوند گذشتۀ آنانرا مى بخشد
و گناهكار كه عذرى به زبان آرد و پشيمانى در دل، بجاى هربدى آنها نيكى نويسد، كريم است خداوندى كه پيوسته بندگان را به خود ميخواند،
و لطف مى نمايد و عيب مى پوشاند وعطا ميدهد. و از بارگناه مى كاهد، اين همه بدان معنى ميكند كه بندگان ازگناه كردن بازگردند وخدا را اجابت كنند ،
و بهره ور شوند ونيك خدائى او رادريابند، ونيك خدائى او آنست كه به آنان توفيق دهد تا دريابند و بنمايد تا ببينند و برخواند تا بيايند وگرنه،
خداوند ازطاعت مطيعان بى نياز است و ازمعصّيت عاصيان پاك، نه ازطاعت آنان وى را پيوندى درمى يابد و نه ازگناه آنان ملك وى را گزندى رسد،
بنده اگر نيكى كند و طاعت آرد، تاج كرامت و عزّت است كه بر فرق روزگار خويش مى نهد و اگر گناه كند، قيد خوارى و مذلت است كه برپاى خويش نهد.
(البته در صورت پشیمانی و بازگشت از گناه و سعی در اعمال صالح)
.
.
خداوند جل جلالهُ در قرآن کریم فرموده:
چرا توبه نمی کنند وبسوی خدا بازنمیگردند و از او طلب آمرزش نمی کنند، که خدا آمرزندۀ مهربان است. مائده/ 74
همچنین خداوند در قرآن مجيد آيه هاى بسيارى در اين زمينه آورده که:
درتوبه بگشاى تا درهدايت بگشايم، دراستغفار بگشاى تا درمغفرت بگشايم، درشكر بگشاى تا درنعمت بگشايم.
گفته اند خداى را با بندگان عهدهاى فراوان است و درعهدى كه بنده را درآن وفاست از سوى خداوند نيز درآن وفاست،
و آخر آنست كه بنده نظر خويش را پاك دارد و خاطر خويش را پاس دارد كه درمقابل آن ازطرف خداوند كرامت است،
و آن همه عهد ها كه خدا را با بندگان است، از بنده كردار و گفتار و از خداوند ثواب بى شمار !
.
.
گفته شده: آن كسانيكه چون زشتى كنند يا برخويشتن ستم روا دارند، خدا را ياد كنند و براى گناهان خويش آمرزش خواهند،
آن كسانيكه بر آنچه ازگناه كردند اصرار و ابرام ندارند و ميدانند كه خدا ميداند!
ايشانند كه پاداش آمرزش ازخدايشان دارند و بهشتهائى كه جويهاى آب از زير درختان آن روان است و درآن جا جاويدانند و چه نيك است مزدكاركنان و كارگران.
وبازدر آيات: “۴ – ۱” از سورۀ: “۱۱” ( هود)، خداوند رحمان فرموده: اين كتابى است كه آياتش استوار و از جانب فرزانه اى آگاه بيان شده است.
كه جز خدا را نپرستيد، من از جانب او هشدار دهنده و بشارت دهنده اى براى شما هستم.
و نيز از پروردگار طلب آمرزش كنيد و به درگاهش توبه آوريد، تا در زمانى معين به شايسته ترين صورت بهرمندتان سازد،
وهر صاحب فضلى را به اندازۀ فضلش عطا كند و اگر روى بگردانيد من برشما ازعذاب روز بزرگ بيمناكم.
بازگشت شما به سوى خداست و او برهر چيز قادر است.
درتفسير ادبى وعرفانى این آیه، گفته شده: طلب آمرزش، توبه است و توبه، طلب آمرزش، هردو باهم آوردن اشارت است،
كه ازگناهان بيرون آئى، آنكه باور دار كه نجات تو، نه به توبه است بلكه به فضل و كرم اوست، نخست استغفار كن تا ازگناه پاك شوى،
پس توبه كن تا درست شوى، اوّل برخيز و طاعت و خدمت بفرمان شريعت بگزار، پس از آن به اشارت حقيّقت برخيز،
آن يكى راه عابدان است و اين يكى طريق عارفان، آن يكى خدمت از روى شريعت، اين يكى نشان صحبت دراصل حقيّقت،
حاصل خدمت رسيدن به متاع حَسَن است و ثمرۀ حقيّقت رسيدن هرصاحب فضل به فضل خداوند.
گروهى هستند كه تجلى لطف خدا به دلهاى آنان پيوسته، امروز بر بساط اُنس وشادى نشسته اند و بناز آرام گرفته اند و از شرابخانۀ محبّت هر لحظه و ساعتى
جامهاى مالا مال ازبهرايشان روان است و فردا در بهشت جاودان در درجات بالا حلۀ سرمد پوشيده وبر متكاى اقبال درمشاهدۀ ملك ذوالجلال تكيه داده،
جامهاى متواتر و خلعت متوالى، هر دمى نواختى و قبولى و هرلحظه فتوحى و وصولى،
و اما نشان و اثر اين درجه آنست كه بنده حجاب غفلت از راه خود بردارد و نفس خويش را به آداب شريعت رياضت دهد ،
وداد دين از روزگار خود ستاند،و كوشش نمايد كه كارهاى خود بر وفق شريعت و به معيار حقيّقت انجام دهد و بداند كه خداوند فرموده:
خدا بسيار آمرزنده و فراخ بخشايش است. و اشارت اين آيت آنست كه اگر بنده از روى پشيمانى يكبار بحق برگردد،
خداوند از روى لطف ومرحمت بارها باو باز گردد، ازبنده يك قدم در راه مجاهدت، از خداوند هزار كرم بحكم عنايت.
.
.
خدايا، تا مهرتو پيدا گشت همۀ مهرها جفا گشت، تا نيكى تو پيدا گشت همۀ جفاها وفا گشت،
خداوندا، نامت نورديدۀ آشنايان، يادت آئين منزل مشتاقان، يافتت چراغ دل مريدان ومهرت اُنس اندوه زدگان …
لطيفه: دوندگان و شتابندگان در راه خدا مختلفند، يكى به قدم رفت و يكى به ندَم و سومى به هممَم!
عابد به قدم رفت وبه ثواب رسيد،عامى به ندَم رفت وبرحمت رسيد،عارف به ِهمَم رفت وبه قربت رسيد!
.
.
اى جوانمرد خاصّيت آدمى نه به تغذيه و نه به تناسل، كه نبات را همين هست، نه به حس و حركت است كه حيوان را همين هست،
بلكه خاصّيت و مزّيت آدمى به علم و معرفت و عقل و درايت است، اما مقام خطير او را وقتى دادند كه بيك لحظه بدرجۀ فرشتگان وبالا تر رسيد
و گاهى دريك مقام خطر كه بيك لحظه حيوان درنده گردد، پس اگر نظر فضل الهى باو رسد ويرا در پردۀ عصمت خويش گيرد ،
و اگر بعدل جّبارى بحكم سياست در او نگرد درگودال گمراهى افتد، جزآنها كه توبه كنند و مشمول رحمت حق وعفو و بخشش او گردند و كارهاى نيكو كنند.
و دربارۀ توبه گفته شده: توبه نشان راه و سالار بار وكليد گنج و شفيع وصال و سبب شادى و مايۀ آزادى است،
و نشانى آن اوّل پشيمانى دردل، پس عذر به زبان، سپس بريدن ازبدى و بدان است. توبه به زبان اهل علم پيش از رسيدن مرگ بايد،
وليكن درزبان معاملت پيش ازآن بايد باشد كه نفس، عادت درخويشتن ديدن وخود پرستيدن را دارا شده باشد،
كه هركس خويشتن را پسنديد و بعادت درخويش نگريست، درب توبه به روى او فرو بستند و آب رستگارى از وى باز گرفتند.
چنانکه گفته شده: صديقان از گناه پشيمانند و از طاعت خجل!
خداوند بحكم رأفت و رحمت اگر صد سال جفا كنى چون عذرخواهى، گويد:
كسى را در ميان شفيع مكن، تا ندانند كه تو چه كرده اى؟ آن روزكه ترا شفيع بايد، من خود شفيع را برانگيزانم و شمارۀ جفاى تو با او نگويم،
و گرنه شفاعت نكنند! كرم من عيبهاى ترا پوشد، اما شفيع نپوشد. ..
.
.
بكودكى پستى و بجوانى مستى و در پيرى سستى، انديشه كن اى مسكين كه خدا را كى پرستى؟!
قولى بسر زبان خود بر بستى
صد خانه پر از بتان يكى نشكستى
گفتى كه بيك قول شهادت رستم
فردات كند خمار كه امشب مستى
تا چند در ارتكاب معاصى پى درپى و پشيمان نبودن تا به كى؟
دى رفت و بازنيايد، فردا را اعتماد نشايد، آيندۀ عمر را عزيز دار، اكنون طهارت توبه درياب كه فرصت مقتنم است و ازمستى غفلت درآی
كه مدّت عمر كم است، در شناسائى گوهرخويش كوش كه باعث حّق شناسى است، اگر روزى صد بار خاك شوى، به از آنكه دربند نفس خود هلاك شوى.
.
.
گر در ره شهوت و هواى خواهى رفت
كردم خبرى كه بى نوا خواهى رفت
بنگر كه كى اى و از كجا آمده اى
مى دان كه چه ميكنى، كجا خواهى رفت …
برداشتی از کتاب تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید
منسوب به خواجه عبدالله انصاری
.
.
آیاتی دیگر از قرآن کریم در این باره:
توبه ازآن کسانی است که به نادانی مرتکب کار زشت می شوند، و زود باز میگردند، خداوند توبۀ چنین کسان را می پذیرد،
که او دانای فرزانه است. توبۀ کسانی که مرتکب کارهای زشت می شوند، و به هنگام مرگ می گویند:
” توبه کردیم”و نیز توبۀ کسانی که کافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد، وعذاب دردناکی را برایشان آماده کرده ایم. (۸ ۱- ۷ ۱: ۴)
خدا خواهان بخشش گناهان شماست، اما کسانی که پیرو شهواتند خواستار انحراف شما هستند.
خدا می خواهد کار را برشما سبک کند، زیرا انسان ضعیف آفریده شده است. ( ۸ ۲- ۷ ۲ : ۴ )
بگو:” آیا شما را ازچیزی آگاه کنم که ازآنها بهتر است؟
برای آنها که تقوای الهی پیشه کنند، در نزد پروردگارشان باغهائی است که درآن جویها روان است، و همسرانی پاک، همچنین خشنودی خدا،
و جاودانه درآن بمانند، و خدا به بندگان بیناست. کسانی که می گویند:
” پروردگارا ما ایمان آوردیم، گناهان مارا بیامرز، و ازعذاب دوزخ حفظمان کن.”
(آنها) صابران، راستگویان، مطیعان، انفاق کنندگان و آمرزش خواهان سحرگاهانند. (۷ ۱- ۴ ۱: ۳)
برای آمرزش پروردگارتان و رسیدن به بهشتی که به وسعت آسمانها و زمین است، و برای اهل تقوا آماده شده است،
بریکدیگر پیشی گیرید. خداوند نیکوکارانی را که درتوانگری و تنگدستی انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می خورند،
و ازخطای مردم می گذرند دوست دارد. و کسانی که چون مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، خدا را بیاد آرند،
و برای گناهانشان طلب آمرزش کنند- و جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد- و آگاهانه برگناه اصرار نورزند.
پاداش آنها آمرزش پروردگار و باغهائی است که درآن جویباران جاریست و درآن جاودانند، چه خوب است پاداش نیکوکاران. ( ۶ ۳ ۱- ۳ ۳ ۱: ۳)
.
.
بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم، و کیفر من عذابی دردناک است.
(سورۀ هجر « 50- 49 /15»)
.
.
اگر ازگناهان کبیره ای که از آن نهی شده اید اجتناب کنید، ازگناهان دیگرتان می گذریم وشما را به جایگاه خوبی وارد می کنیم. ( ۱ ۳: ۴ )
خداوند فقط شرک را نمی آمرزد، و غیر ازشرک هرکس را که بخواهد می آمرزد.
هرکس برای خدا شریک قائل شود، دروغی ساخته وگناه بزرگی مرتکب شده است. ( ۸ ۴ : ۴ )
از خدا طلب آمرزش کن که او آمرزندۀ مهربان است. ( ۶ ۰ ۱: ۴ )
آن که مرتکب کار ناپسندی شود، و یا به خویشتن ستم کند، و سپس از خدا آمرزش بطلبد، او را آمرزندۀ مهربان خواهد یافت.
هرکس مرتکب گناهی شود، تنها به خودش زیان رسانده است، خدا دانای فرزانه است. هرکس مرتکب خطا یا گناهی شود،
آنگاه بی گناهی را بدان متهم کند، بار تهمت و گناه آشکاری را به گردن گرفته است. ( ۲ ۱۱- ۰ ۱۱: ۴ )
خداوند شرک بخود را نمی آمرزد و جز آن هرکه را بخواهد می آمرزد، هرکس شریکی برای خدا قائل شود،
بی تردید در گمراهی بی پایانی افتاده است. ( ۶ ۱۱ : ۴ )
بدرستی که خدا تراستگوی والا مقام است.
.
.