سخنی چند دربارۀ الگوی زیبای متقین علی (ع)
بدست Parvin Farjadi • 1 آگوست 2012 • دسته: رنگارنگسیری بسیار کوتاه در زندگی آن راد مرد بزرگ جهان انسانیت و الگوی کامل عالم بشریت
مشخصات اجمالی:
تولد: بیست و سه سال قبل از هجرت.
خلافت : سال “سی و پنج” هجری.
وفات : سال “چهل” هجری. مدّت خلافت تقریباً پنج سال.
امیرالمؤمنین علی (ع) نمونۀ کاملی است از تعلیم وتربیت پیغمبر اکرم (ص)، وی در زمان زمامداری خود درجامعۀ اسلامی با سیرت
پیغمبر اکرم (ص) رفتار نموده، و قوانین و شرایع اسلام را بهمان شکل که درحیات پیغمبر اکرم (ص) اجراء می شد، بدون کمترین دخل و تصرف
اجراء مینمود.
صحبت دربارۀ شخصیّت وشناخت امام علی (ع) کار ساده ای نیست و در این مختصرنمی گُنجد، مگر در ابعاد بسیار محدود،
که امید است هریک از ما با امکانات بیشتر و وسعت دامنه دارتری در این راه کوشش داشته ونتجیۀ تحقیقات خود را با سایر همکیشان
و همباوران عزیر قسمت کنیم، تا آیندگان نیز بتوانند در پرتو نور افشانی مشعل ایمان این مرد بزرگ، کوره راه های تاریک زندگی را
با فراست و هشیاری طی کنند.
او درجانبازی ها و فداکاری ها و ازخود گذشتگی هائی که در راه حقّ نمود، درمیان یاران پیغمبر اکرم (ص) رقیب نداشت.
علی (ع) در نخستین روزی که پای درمحیط اجتمائی گذاشت، بسیار ساده زندگی میکرد، و این وضع را تا آخرین لحظۀ حیاتش همیشه
ادامه داشت، و می فرمود: زمامدار یک جامعه باید طوری زندگی کند که مایۀ تسلی افراد نیازمند و پریشانحال باشد،
نه موجب حسرت و دلشکستگی آنان.
برای رفع نیازمندیهای زندگی کار میکرد، و مخصوصاً به فلاحت و کشاورزی علاقه داشت، و به درختکاری واستخراج قنوات می پرداخت،
ولی هرچه از این راه یا ازغنائم فراوان جنگی عایدش میشد، میان نیازمندان و فقرا قسمت می کرد، و املاکی را که آباد می کرد وقف می نمود،
یا فروخته و پول آنرا به نیزمندان میرساند.
علی (ع) در آنهمه جنگی که شرکت نمود، جز در راه حقّ نجنگید، و هرگز به دشمن پشت نکرد و با چنین شجاعت ودلاوری
که تاریخ شجاعان جهان رقیب و قرینی برای آن یاد نکرده است بی اندازه مهربان و باعطوفت وجوانمرد و با فتّوت بود،
درجنگها زنان و کودکان و ناتوانان را نمی کشت، و اسیر نمی گرفت، و فراریان را تعغیب نمی کرد.
در زمان خلافت بی حاجب و دربان، همه کس را بحضور می طلبید وتنها وپیاده راه می رفت، و درکوچه و بازار می گشت و مردم را
به ملازمت تقوا، امر، و از تعدی بیکدیگر باز می داشت، و با مهربانی و فروتنی بدرماندگان کمک می نمود، و یتیمان را پناه میداد،
و شخصاً به حوائج زندگی آنها قیام می کرد و به تربیتشان می پرداخت.
او هرگز به دلیل کینه های شخصی با کسی دشمنی نمیکرد.
او نخستین کسی است که بعد از پیغمبر اکرم (ص) درحقایق علمی، به طرز فکر فلسفی یعنی استدلال آزاد، سخن گفت
و استلاحات علمی زیادی وضع کرد و برای حفظ قرآن کریم ازغلط و تحریف، قواعد دستور زبان عربی ( یعنی علم نحو) را وضع و تنظیم نمود.
علی (ع) بحق اولین نمونۀ کاملی است که ازمکتب تعلیم و تربیت پیغمبر اکرم (ص) بیرون آمد، و اوّل کسی است که به آن پیامبر گرامی
ایمان آورد، و همینطور آخرین کسی است که از وی جدا شد، زیرا پیغمبر اکرم (ص) از زمانی که سرپرستی او را درشش سالگی
به عهده گرفت، شخصاَ به پرورش وی پرداخت، او سایه وار ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود، و آخرین ساعتی که از او جدا شد موقعی بود
که جسد مطهر آن رسول بزرگوار را که درود و رحمت بی پایان خداوند بر او و آل او باد، بخاک سپرد.
اللهُمَّ صّل ِعلی مُحمّدٍ وآلهِ مُحمّد.
علی (ع) به شهادت سخنرانیها و کلمات قصار و بیانات گرانبهائی که از وی بیادگار مانده درمیان مسلمانان آشناترین فردی است به مقاصد
عالی قرآن، که معارف اعتقادی وعملی اسلام را بنحوی که شاید و باید دریافته است. او درعفت نفس وزهد وتقوای دینی نظیر و همانندی
نداشت، و بعلم و دانش ارزش زیاد می داد و به نشر معارف عنابت مخصوصی داشت، و میفرمود: هیچ دردی مانند نادانی نیست.
علی (ع) نخستین مردی که دین مقدس اسلام را صمیمانه پذیرفت و تا پای جان پایمردی نمود.
علی نخستین انسان مسلمان که جان خود را ( در راه خدا) به محمّد و دین محمّد(ص) تقدیم داشت، وهمه جا فداکارانه از اسلام دفاع کرد.
علی نخستین مسلمانی که گذشت و ایثار را به نهایت درچۀ ممکن به ملت اسلام آموخت.
علی خود مظهر تقوای و فضیلت بود، و تمام مردم را نیز اینچنین می خواست، علی می خواست که همه به اصول فضیلت و شرف به پیوندند،
علی می خواست نور عدل در تمام زوایای جهان پرتو افکند، همه و هر فردی از حقوق خود بهرمند گردد،
علی اصول برادری و برابری را با تمام طبقات مراعات میکرد، و می خواست تمام مردم جهان اینچنین باشند.
علی ملت های مسلمان را چون تن واحدی می دید.
او نمی خواست نظم اجتماع بر اختلاف و امتیاز مردم، درحقوق و وظایف استوار باشد، اسلام تمام افراد را از کلیۀ حقوق و مزایای لازم
بهره مند نمود، اما در پناه نظم و قانون، نه اینکه به نام دین، و به نام اسلام، رژیم فئودالی به وجود بیاورند، و یک فرد گروهی را در استثمار
خود درآورد.
اسلام مالکیت شخصی را پذیرفت، ولی تجاوز به حقوق و حدود دیگران را مطرود ساخت. و بهمین جهت امیرالمؤمنین علی(ع)
همینکه زمام امور را بدست گرفت سیرت پیغمبر اکرم (ص) را که مدتها بود فراموش شده بود معمول داشت،
مساوات وعدالت اجتمائی را اجراء کرده وتمام امتیازات بیجا را از بین برد، و اموالی را که از بیت المال به غارت رفته بود واملاک ومستغلات
بی حسابی را که مقام خلافت به این وآن بخشیده بود، پس گرفت، و به مجازات کسانی که از مقررات دینی تخلف میکردند پرداخت.
عده ای ازمتنفذین غارتگر وسود پرست همینکه منافع شخصی خود را درخطر دیدند، پرچم مخالفت برافراشتند وب ه بهانۀ خونخواهی عثمان
جنگهای داخلی خونینی راه انداختند که سر انجام موجب شهادت ایشان و مانع از اصلاحات دیگر گردید.
درود خدا براو، و همۀ پیروان راستینش باد که براستی الگوی حقیقی و کامل انسانیت و بالخصوص جهان اسلام بود .
اللهم صل علی محمد و آل محمد . . .
« انا لله و انا الیه راجعون.» (ما ازآن خدائیم و بسوی او باز می گردیم.)
.
و اما بهتر آنست، که برای سخن گفتن از او، تنها ازسخنان خود او بهره گیریم، وبه این جهت اکنون فرازهائی از سخنان آن بزرگوار را
در” نهج البلاغه” انتخاب، و مورد استفادۀ همگان قرار می دهم، به امید آنکه با پرنو افشانی نور بی مانند خورشید ایمان آن لگوی بحق،
ما نیز راه را از بیراهه تشخیص داده، و از پیروان راستین او، ودر نتیجه از پیروان حقیقی قرآن گرانقدر گردیم، آمین یا رب العالمین.
مسلماً تمام سخنان و مطالبی که درهرکتاب یا گفتار، به نام آن بزرگوار، یا سایر اولیا وانبیاء، وحتی همۀ بزرگان دین وعرفان، آورده شده،
چشم بسته نمی توان متعلق به آنها دانست، مگر تنها سخنان و گفتاری که با قرآن موافق و قرین باشد،
زیرا تنها محک درست ما، وتنها فرقان ودلیل روشنمان، گفتار خدای جهانیان و وحی ملزم او،
به بندۀ برگزیده وپیامبر جلیل القدرش محمّد مصطفی (ص) می باشد.
چنانکه رسول اکرم (ص)، دربارۀ سخنان خود نیز فرموده اند:
ای مردم هرچه ازمن برای شما نقل کردند وموافق قرآن است من گفته ام، وهرچه برای شما نقل کردند ومخالف قرآن است من نگفته ام .
مختصری ازسخنان آن بزرگوار:
ایاکم والغلو فینا قولوا اناعبید مربوبون و قولو فی فضلنا ما شئتم …
از غلو کردن درباره ما بپرهیزید، وما را بندگان پرورش یافته خدا بدانید،
آنگاه هرچه خواستید درفضیلت ما بگویید.
.
اگر دل آدمی متوجه خدا شد و دیگری را پذیرا نشد، آن زمان است که دل به یاد خداوند آرام می گیرد، و زندگی بر او آسان می شود.
( اشاره به آیات: طه آیۀ 124 و نیز رعد آیه 28)
.
هيچ شفيع وخواهشگرى پيروزتر ورهاننده تر ازتوبه وبازگشت نيست.
وبدان آن خدائى كه بدست اوست خزانه هاى آسمانها و زمين، دعا و درخواست را بتو اجازه داده و پذيرفتن را ضامن گشته است، وبتو فرموده كه از او بخواهى تا ببخشد
و رحمت و مهربانى بطلبى تا مهربانى كند، و بين تو وخود، كسى را نگذاشته كه او را از تو بپوشاند و تو را ناچار نگردانيده كه نزد او شفيع و ميانجى ببرى و تو را از توبه و بازگشت
جلو نگرفته، اگر بدى كرده باشى به كيفر تو شتاب ننموده و رسوايت نكرده، آنجا كه شايستۀ رسوا شدن بودى و در پذيرفتن توبه و بازگشت بتو سخت نگرفته،
و به سبب گناه ترا درتنگى نيانداخته، و از رحمت نوميد نفرموده، بلكه خود دارى تو را از گناه ” كار نيك” قرار داده و كار بد تو را يك گناه، و كار نيكويت را ده برابر شمرده
و براى تو درب توبه وبازگشت وخشنود ساختن را گشوده، پس هروقت او را بخوانى صدايت را ميشنود، و هرگاه با او مناجات و راز و نياز كنى،
راز دلت را ميداند، پس خواست خود را به او ميرسانى، و راز دلت را پيش او آشكارميسازى و از اندوه هايت به او شكايت و درد دل ميكنى و از او چارۀ گرفتاريهايت را
ميخواهى وبركارهايت كمك ويارى ميجوئى، و ازخزانه هاى رحمتش ميخواهى آنچه را كه غير او بربخشيدنش توانا نيست، ازقبيل: درستى تن ها (منظور سلامتى است)
و فراخى روزى ها، و در دو دست تو كليد هاى خزانه هايش را نهاده، به چيزيكه براى تو درخواست از اورا، اجازه فرموده،
پس هرگاه بخواهى به سبب دعا درهاى نعمتش را بگشائى و پى درپى، رسيدن بارانهاى رحمتش را دریافت نمائى.
.
*- نماز بی خضوع و آرامش قلب خیری ندارد.
*- روزه بدون پرهیز از لغو و گناه خیری ندارد.
*- علم و دانش بدون تقوا و پرهیزکاری خیری ندارد.
*- ثروت و مال بدون سخاوت و احسان به مردم خیری ندارد.
*- خلوت بدون خودداری از گناه خیری ندارد.
*- دعای بدون اخلاص و تجلیل از خداوند خیری ندارد.
*- عبادت بدون فقاهت و یادگیری مسائل شرعی خیری ندارد.
*- قرآن خواندن بدون تدبر و درک و فهم معانی آن خیری ندارد .
نصایح صفحۀ 280
.
چشمان شما کلید عفاف شما باشند و این کلید اگر به نامحرم واگذارید، گنج عفت خویش را از دست داده اید.
هرگز درعمر شبی به کینه وعداوت به سر مبرید، و هیچگاه بد خواه کس مباشید.
به پرهیزکاری و تقوا بگروید و عمر کوتاه خود را با کارهای بزرگ و سودمند، جاویدان دارید. نیکو بنگرید که دراین دنیا آنچه می باید جست،
و ناپایدار کدام است، و بعد نا پایدار را در راه پایدار فدا سازید. بسیج سفر کنید، پیش از آنکه طبل بسیج فرو کوبند، و با کاروان راه افتید
تا از رهروان سبک سیر، بازپس نمانید. آنان که آزاده زیسته اند و آزاد مانده اند، دنیا را خانۀ جاوید خویش نشمرده اند، و ابدّیت را از یاد نبرده اند.
الا ای بندگان خدا، آفرینش را با این عظمت و اعتلا کوچک مگیرید، و آفریدگار را دراین خلقت بدیع بی هدف مدانید، شما را به بازیچه نیافریده اند
و به اهمال و غفلت نگذاشته اند.
دل از دنیا بردارید، بکار دنیا گزارید، وظیفۀ امروز به فردا میفکنید، و درلذت کنونی ابهام آینده را از چشم خود به دور مدارید. جوانمرد باشید
و فداکاری کنید، عفریت شهوت را با زنجیر اراده در بند کشید. الا ای بندگان خدا، بهوش باشید و دنیا را جز برای آخرت مخواهید.
از پیغمبر خویش پیروی کنید، چون آن راد مرد، صفات مردی و مردانگی را برخود تمام کرده، و حق راهنمائی را تا آخرین جزئیاتش ایفا فرموده است.
.
افسانه های قرآن، بس شیرین و شنیدنی است، آن را بشنوید، اما نه بصورت افسانه، که از گوشی فرو رود و از دیگر گوش فرا شود،
آن افسانه ها دنیائی پر ازعبرت وحکمت است، که نیک بختان را دوراندیش وعاقبت بین می کند.
بدانچه نمیدانید دست مزنید، زیرا نادانان چنین می کنند، وهمین عمل دلیل نادانی ایشان است.
.
کتاب خدا یادگار اوست: اینک قرآن مجید است که بنام محمّد(ص) و اسلام درپیش روی ما قرار دارد، وچراغ فروزانی است که درظلمات جهل
گمگشتگان را راهبری می کند. در این نظام متین وناموس شریف کژی وکاستی نیست. حلال را بیان می کند وحرام را برشمارد.
از واجبات گوید وسخن درحقایق احکام راند. ناسخ را از منسوخ، ویژه را از ناویژه، باز نماید، وکلام الهی باز خواند. یکی ره به داستانهای باستان
پردازد، و از گمگشتگان قرون واعصار حکایت کند، حدیث فرسودۀ ملوک وفرمانروایانی را که چندی برجهان خداوند بوده اند و درعین حال کامیابی،
به ناکامی ازجهان رخت بربسته اند، تازه سازد، وجمله ها را با شهادت تاریخ وپندهای عبرت آمیز بیامیزد، وغفلت زدگان را از مستی لذت ها
و رؤیا های جهل به هوش آورد. قرآن ازهمه در سخن گفت، تا آنجا که کلمه ای ناگفته نگذاشت، وگذشته ها را بیاد آورد،
چندان که حادثه ای را فراموش ننمود، وآیندۀ مرموز بشریت را به سعادت وسلامت تضمین کرد، درصورتی که فرمان وی را بپذیرند،
و راه خوشبختی را از وی بجویند.
.
ای بندگان خدای، اگر خویشتن می خواهید و خود را دوست می دارید، هم پروردگار خویش را اطاعت کنید، زیرا عصیانکار
درهرکردار ناشایست جز به خویشتن، به هیچکس زیان نمی رساند، تا چه رسد که گرد گناهش به آستان کبریای الهی رسد!
هرگز خدای را فراموش مکنید، زیرا آن کس که پیوسته بیاد پروردگار است، دیدۀ بیدارش را درافکار واعمال ناظر میداند،
ممکن نیست به ناشایست دست زند.
آنان که مرا ازحد وجودم فرا تر برند، و درمحبّت خویش افراط روا دارند، و آنان که مرا ازحد وجود من، فروتر کشند و کار دشمنی را
به ناجوانمردی کشانند، هر دو دسته گمراهند.
خدا مرا و شما را از کج رفتاری و نا درستی ایمن و محفوظ دارد.
.
درود و رحمت خدا بر او بود روزی که متولد شد، و درود و رحمت خدا بر او روزی که از دنیارفت،
و درود و رحمت خدا بر او روزی که در قیامت برانگیخته خواهد شد ….
اکنون کلمات گهربارش باید آویزۀ گوشمان باشد، و آرام جانمان، تا با پیروی از آن امام بحق در مسیر هدایت پیش رفته و روزهای زندگی را
با تقوا بسر آریم، تا ان شاءالله لایق دیدار او در دنیای باقی باشیم .
.
جسم ظاهرعاقبت هم رفتنی است
تا ابد معنی بخواهد زیست شاد
آن عتاب ار رفت هم بر پوست رفت
دوست بی آزار سوی دوست رفت …
مولانا
.
سلام بر دلیر مردان ظلمت ستیز ، بر شاهدان پایمردی در برابر پلیدی …
سلام بر شهادت، و سلام بر علی، الگوی بی نظیر متقیان ….
التماس دعا …………….
http://parvinfarjadi.com/2d.htm
.
.