بندگی خدا
بدست Parvin Farjadi • 6 ژانویه 2013 • دسته: رنگارنگحقيقت بندگى، خدا را به صدق پرستيدن و با مردم مدارا كردن است،
و چون اين صدق و رفق كار همه كس نيست و چندان آسان نبود و كارى بس بزرگ باشد،
از اين رو وعدۀ ثواب و فلاح به آنان داده شده تا بدان رغبت نمايند و يك يك آن وعده ها هم شمرده و نموده شده ،
تا مؤمنان را بيشتر وبهتر شوق و استقبال باشد.
آرى هر كس روى خود را فرا راه خدا دهد و فرمان او را رام باشد و نيكوكارى كند، دست مزد او نزد خداوند است،
كه وارد بهشت شود، درحاليكه نه بيمى دارد و نه هيچ اندوهگين شود.
اشارت است به اينكه كار، كار مخلصان است و دولت، دولت صادقان وسيرت، سيرت پاكان،
امروز بر ِبساط خدمت با نور معرفت، فردا بر ِبساط صحبت با سرور وصلت.
فرمايد : پاكشان كرديم و ازبوتۀ امتحان خالص بيرون آورديم كه بحضرت پاك جزعمل پاك و گفتار پاك نشايد
و جز آن بكار نيايد، اخلاص تو آنگاه خالص باشد كه ازديدۀ تو پاك باشد و بدانى كه آن اخلاص نه در دست توست
و نه به نيروى توست، بلكه رازى است خدائى و نهادى است الاهى،
كسى را برآن آگاهى نيست و ديگرى را درآن راه نيست،
كه خداوند خود فرموده:
بنده اى برگزينم و بدوستى خود بر به پسندم و وديعت خود درسويه اى ازدلش قرار دهم كه نه شيطان بدان راه يابد ،
نه هواى نفس آنرا تباه كند.
اگر ترا اين روز آرزوست از خود بيرون آى چنانكه مار از پوست، به ترك خود گوى كه نسبت با خود نه نكوست!
خواجه عبدالله انصاری
.
بندگی خدا نهایت آزادگیست ….
سرافراز به بندگی آن خدای بخشنده و مهربانم ،
خدائی که یکتاست و بی همتاست
آن خداوند “صمد” که بی نیاز و ارضاء کنندۀ همۀ نیازهاست،
ابدی و کامل است، سازندۀ همه چیز درآسمانها و زمین و آنچه دربین آنهاست،
و به لطف خود حفاظت کننده ما در هر دو دنیا ست ….
بندگی پروردگار تنها راه آزادگیست و رستگاری هر دو دنیا در این بندگیست . . .
و فقط با بندگی خدا ست که از هر بند رها و آزاد می شویم . . .
الهی آنکس که تو در زندگی اوئی، بهشت اورا بنده است . . .
در آیه 13 سوره تغابن آمده: «الله لا اله الا هو»؛ معبودی جز خدا نیست. هر طاعتی نوعی عبادت است.
قرآن راجع به موسی علیه السلام و فرعون و بنی اسرائیل، این طور نقل می فرماید که موسی علیه السلام
به فرعون گفت: «و تلک نعمة تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل؟!»
منتی هم سر من می گذاری که همه بنی اسرائیل را عابد خودت قرار داده و تعبید کرده ای؟! (شعراء/ 22)
درصورتی که نه بنی اسرائیل برده مصطلح بودند چون به حسب ظاهر آزاد بودند و نه می رفتند پیش فرعون نیایش کنند،
ولی فرعون بنی اسرائیل را اجبارا به اطاعت خود وادار کرده بود.
قرآن این اطاعت را ” تعبید ” یا ” عبادت ” نامیده است، و آیات مشابهی در این زمینه هست.
انسان فقط خدا را باید اطاعت کند و اطاعت پیغمبر هم چون خدا امر کرده است اطاعت خداست.
اگر خدا امر نکرده بود که پیغمبر را اطاعت کنید، اطاعت پیغمبر لازم نبود. «الله لا اله الا هو» یعنی معبودی جز خدا نیست.
درواقع می خواهد بفرماید مطاعی جز خدا نیست، یعنی هیچ موجودی جز خدا استحقاق و شایستگی مطاع بودن ندارد
و جز اطاعت خدا هیچ اطاعتی برای انسان روا نیست.
طاعت و بندگی یعنی اینکه انسان فقط از خدا اطاعت کند و فقط بندگی خدا نماید.
چرا که الله لا اله الا هو معبودی جز خدا نیست.
هر نوع طاعتی نوعی عبادت است. اصولا در تمام ادیان توحیدی صرف نظر از تحریفها خدا دائر مدار امور است.
چرا که نظام توحیدی یعنی نظام خدامداری که خدا اصل است و همه باید برای او و به سوی او گام زنند.
تنها در نظام خدامداری است که هم مبدأ انسان مشخص است و هم مسیر و مقصدش و در هر لحظه ای از لحظات
آدمی باید بکوشد تا با شدنهای تکاملی خود را به مقصد والای حیات برساند.
البته معنای خدامداری این نیست که انسان اصالت خود را از دست داده و خوار و زبون شودT
بلکه مراد آن است که انسان تنها در پرتو اعتقاد و ایمان به خدا می تواند اصالت خویش را حفظ نماید.
انسانی که خود را به خدا تسلیم می نماید در واقع دستورات الهی را برای گام زدن در راه کمال پذیرفته است.
آیا مگر اطاعت از فرامین حیاتبخش الهی که موجب از میان رفتن مفاسد و رذائل اخلاقی می شود خلاف آزادی است.
اگر انسان بخواهد تسلیم قوانین ظالمانه و ضد مردمی شود، و یا بندگی هر نوکرصفتی را بپذیرد،
آزادی خویش را از دست داده است.
ولی انسانی که خدا را می پرستد و به او عشق می ورزد، عشق و بندگی او عین آزادی است .
چرا که خدا مقصد و غایت او به شمار می رود که باید با حرکت های تکاملی خود به سوی او گام بردارد.
لذا تسلیم در ایمان به خدا عین آزادی است.
آزادی از بندهای درونی و برونی برای رسیدن به کمال حقیقی.
.
بندگی کن، تا که سلطانت کنند
تن رها کن، تا همه جانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل الله دورانت کنند ….
الهی!
❤
از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
مقبول تو جز مقبل جاوید نشد
مهرت بکدام ذره پیوست دمی
کان ذره به از هزار خورشید نشد …
❤
گر تو خواهی در دو عالم زندگی
بندگ کن بندگی کن بندگی
کار کن تا مزد یابی بی مزید
کان ترا از بهر این کار آفرید . . .
❤
جز خدا را بندگی، حیف است حیف
جز به عشقش زندگی حیف است حیف
جز بدرگاه رفیعش سر منه
بهر غیر افکندگی حیف است حیف . . .
.
چنانکه میدانیم، انسان موجودی ست دارای اراده و اختیار، لذا هم میتواند بر کارهای زشت و غیرقانونی دست زند،
و هم قادر است کارهای خوب و پسندیده انجام دهد.
به بیان دیگر: انسان هم دارای شهوت، هوس و نفسِ سرکش است که پیروی مطلق از آن،
او را به سوی زشتی و بدبختی میکشاند و هم از نیروی خرد و عقل بهرهمند است،
که وی را به جانب سعادت و نیکبختی هدایت میکند.
بر سرِ این دوراهی آنچه وی را در پیروی از فرمانِ خِرد و فطرتِ پاک انسانی و پاگذاری روی خواست های بیجای
نفس سرکش و هواهای لجام گسیختۀ شهوت حیوانی، نیرومند میسازد، شناخت آفریدگار یکتا و پیروی از دستورهای
نجاتبخش اوست، و بدون شک یکی از بزرکترین افتخارات انسان بندگی محض خداوند، و عدم پیروی از بندگی نفس
و سایر زورمندان و ظالمین دنیاست . . .
و چنین است که شناخت معبود وآفريدگار، محبت روز افزون او را دردل ايجاد می كند،
و اين محبت انسان را به پرستش و طاعت، و اظهاركوچكی وتواضع دربرابرعظمت او وا می دارد،
و این جلوه ای از آثار بندگی انسان درپيشگاه خدا و مظهرعبوديت وعبادت است.
آنكه بندۀ آفريدگار است واين بندگی را احساس می كند، ومی داند و باور دارد، دربرابراو مطيع فرمان است،
ودرپيشگاهش سربرخاك می نهد وقامت خم می كند و به سجده می افتد، و با وی رازمی گويد، ونماز می طلبد
و آن خالق بی همتا را كه سررشته دار سرنوشت اوست،به عظمت وپاكی می ستايد . . .
ســـــبحــان اللّــــــــه
والحمــــــــدُلله و لا اله الا الله واللهُ اکبــــــــر . . .
پاک است خدا و شکر و سپاس مخصوص اوس و خدا بزرگیست که بزرگی او به وصف در نمی آید . . .
❤
الهی الهی الهی!
یا اللــــــــه . . .
اي آنكه گشايندۀ هر بند تويي
بيرون زعبارت چه و چند تويي
اين دولت من بس كه منم بندۀ تو
اين عزت من بس كه خداوند تويي . . .
.
نقل است از ابراهیم ادهم که گفت :
وقتی غلامی خریدم،
از وی پرسیدم: «چه نامی؟» گفت: «تا چه خوانی؟»
گفتم: «چه خوری؟» گفت: «تا چه خورانی؟»
گفتم: «چه پوشی؟» گفت: «تا چه پوشانی؟»
گفتم: «چه کار کنی؟» گفت: «تا چه کار فرمایی؟»
گفتم: «چه خواهی؟» گفت: «بنده را با خواست چه کار؟»
پس با خود گفتم: «ای مسکین، تو درهمه عمر خدای تعالی را چنین بنده بوده ای؟
حال بیاموز بندگی را ! »
.
بندگی با اخلاص
خداوند را با قلبى خالص و نورانى و ذهنی پاك از شرک و فكرهاى بد، بندگی کنیم .
زبان را از سخنان نا باب، گوشها را از شنیدن صداهاى نادرست و بى معنى و زشت، حفظ کنیم،
با پاهایمان راهی را بپیمائیم که اطمینان داریم رضای او درآنست، و با دستانمان اعمالی انجام دهیم،
که بدانیم خشنودی او درآن است، زيرا وظیفۀ بندگی جر این نیست .
و البته با سعی ما در این راه، فضل و رحمت خداوند همراهمان خواهد بود.
و باید دانست تنها به سعی ما نیست، و این نهایت لطف و رحمت خداوند است که شامل حالمان میشود . . .
خداوند درآیۀ: “29” از سورۀ: “13” ( رعد)، فرموده:
« برای مؤمنان صالح زندگی پاکیزه وعاقبت نیکو رقم خورده است.»
و سپس گفته شده: عمل صالح آنست كه شايستۀ قبول باشد، وشايستۀ قبول آنست كه بروفق فرمان است،
حيات پاكيزه كسى را سزد كه اعمال او نيكو و سيرت او پاك و همّت وى جمع باشد و معتقد باشد كه نجات او
به فضل الهى است، نه تنها به كردار بندگى!
خواجه عبدالله انصاری
.
آنها كه بجاى بندگى خداوند، بندۀ خود خواهيهاى خودشان می شوند، وقتى فكر می كنند براى كارهايشان تنبيه نمی شوند،
خطرافتادن وحشتناكى را به خود ميخرند. آنها در اثر رحم خداوند فاسد و پر توقع و از خود راضى می شوند،
و درتكبُرشان بيشتر اوج ميگيرند، ناگهان يك روز خداوند آنها را پائين می آورد،
آنوقت افتادن ازآن بلندى برايشان بسيار سخت ترخواهد بود. بسيارى از ظالمين قبل از افتادن به آن بلنديها رسيده اند،
خداوند آنها را كه گرفتار انتقام او می شوند، موجب عبرت آنهائى قرار ميدهد كه ميخواهد نجات دهد.
و نیز خداوند والا فرماید:
ما پیامبران را جز برای بشارت و هشدار نفرستادیم، آنانكه ايمان آوردند و نيكوكارى پيشه كردند،
نه ترسى دارند و نه غمگين ميشوند.”( 48: 6)
.
ای مردم! وعدۀ خدا حق است، مبادا زندگی دنیا فریبتان دهد، و مبادا ( شیطان) فریب دهنده،
شما را به کرم خدا مغرور گرداند، مسلماً شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن بدارید،
او پیروانش را به راهی می خواند که سر انجام اهل دوزخ شوند. ( 6 – 5: 35)
.
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!
و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! ( 50- 49: 15)
بدرستی که اوست راستگوی والامقام است . . .
.
لازم به توضیح است که وعیدهای خشم و قهر خداوند نیز از شدت مهر اوست،
تا ما متنبه شده و براه راست قدم بگذاریم، تا از رستگاری دنیا و آخرت برخوردار گردیم .
بگو:”« پروردگارا! من از وسوسه های شیاطین بتو پناه می آورم،
پروردگارا، از اینان که نزد من حضورمی یابند، بتو پناه می برم.» ( 98 – 97: 23)
.
بـــــــســم الله الرّحمن الرّحــيــــــــم
این راه مستقیم پروردگار توست، ما آیات خود را برای کسانی که پند می گیرند بیان کردیم.
آنها را نزد پروردگار سرای آرامش است، و خدا به پاداش کردارشان دوستدار آنان خواهد بود .
انعام/ 127 – 126: 6
بدرستی که خدا راستگوی والامقام است …..
امید از بندگانی باشیم که مورد لطف و کرم و بخشش او واقع شویم. آمین یا رب العالمین، برحمتک یا ارحم الراحمین .
و الحمـــــدُلله رب العالمیـــــن . . .
❤
پشت سپیده دریست
به آن سوی بارگاه خداوند
آنجا که هیچ دستی رها نمی شود
و هیچ دلی غمگین نمی ماند
دستت را به او بده، و برو تا آنسوی تیرگی
تا محضر یگانه ای که هیچ دری را نمی بندد
دستت را به او بده، بارگاهش سبز است
غمگين مباش
دستت را به او بده، که دیگر
هرگز تنها نخواهی ماند
و با وصل به او شادی را نهایت نیست . . .
❤
الهی یا الهی یا الهی !
ما بی تو دمی قرار نتوانيم کرد
احسان ترا شمار نتوانيم کرد
گر بر تن ما زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانيم کرد . . .
❤
الهی ! نام تو مرا دین است، و یادت آئین،
کتابم قرآن کریم است، و الگویم، ابراهیم خلیل . . .
پیرو محمد صدیق، و دوستدار خاندان آن پیامبر رحیم . . .
که خداوند او را نفرستاد مگر رحمت العالمین
درود خدا، ما و فرشتگان براو، و خاندان کریم . . .
❤
چه آئینی بهتر از دین کسی است که خود را تسلیم خدا کند،
و نیکوکار باشد و پیرو دین پاک ابراهیم شود؟
خداوند ابراهیم را به دوستی خود برگزیده . . .
است. قرآن کریم ( 125: 4 )
❤
بزرگ است خداوند يكتا، دربنده نوازى بى همتا، رحمتش ازهمۀ رحمتها بالاتر،
مهرش نه چون ساير مهرها . . .
لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد وهو على كل شيء
نیست خدائی جز الله که شریک و مانند ندارد، و برای اوست شکر و سپاس و ملک، و او بهر چیز قادر است…
و الحمــــــدُلله رب العالمــــــین .
با درود بیکران برهمۀ دوستداران حق و بندگان صالح و نیکوکار خدا . . .
.
.
.