دلنوشته

بدست • 25 آگوست 2013 • دسته: رنگارنگ

ای خدای بسیار رحمت کنندۀ مهربان
 ای پناه هرکسی که پناهت خواهد
 
ای آرامش یخش دلهای هراسناک
 یاورم درغربت، ولیم در نعمت، مدد کارم درحیرت
 
ای که آسان کنندۀ همۀ سختی هائی
 آفرینندۀ زمینها و آسمانها و کهکشانهائی

ای که درعمق غربت و تنهائی و درد
تسکین دهندۀ دلهای عاشقانی

تا جان دارم سر از این درگاه برندارم ….

محبوم پیوسته توفیق ستایش و شکرگزاریت را از تو میخواهم
و اینکه یکدم مرا بخود وا نگذاری

ای محبوب اولین و آخرین، ای رفیق العلا

و ای تنها وجودی که سزاوار پرستی !

ای مهربان!

هر روز، روز خویش را با نام تو آغاز می کنم

چون آفتاب زندگیم از مشرق حقیقت تو تابیده است

از  تو می گویم

پیوسته و وارسته

با تو به اوج می رسم

با تو می نویسم و می خوانم

با تو راه می روم و حرف می زنم

وز شوق این محال:

که دستم به دست توست!

من

جای راه رفتن

پرواز می کنم …

ای کاش در تو نیست شوم

و دوباره آغاز ….

.

.

.

 

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.