عهد الست

بدست • 14 دسامبر 2012 • دسته: رنگارنگ

خداوند والا در  قرآن کریم، سورۀ «اعراف» آیۀ: «172» فرمود:

«و اذ اخذ ربک من بنی آدم …، الست بربکم، قالو بلی…» ترجمه: و (بیادآر) هنگامی را که پروردگارت

از پشت فرزندان آدم، ذریة آن ها را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت، که آیا پروردگار شما نیستم؟

گفتند: آری (گواهی دادیم) تا مبادا روز قیامت بگویید، از این امر غافل بودیم.»

.

نزد بسیاری از مفسران و عالمان علوم قرآنی، خطاب خداوند در ضمن واژة «الست»،

متضمن همان پیمان و عهدی است که حضرت آدم (ع) و ذریه او مبنی بر عبودیت خداوند عالمیان منعقد گردیده است،

و در بسیاری از آیات قرآن کریم بدین پیمان اشارت رفته است.

به عنوان مثال در آیه ای از قرآن کریم به این عهد و پیمان الهی اینچنین اشاره شده است:

«ما لکم لا تومنون بالله وا لرسول .»

ترجمه: « و شما را چه شده که به خداوند ایمان نمی آورید، و حال آن که پیامبر خدا، شما را به ایمان به پروردگارتان

دعوت می کند و اگر مؤمن باشید، بی شک (خداوند) از شما پیمان گرفته است .»

از ظاهر این آیات و مانند این ها برمی آید که خطاب خداوند در واقع همان جوهره و فطرت خداجوی انسان است،

که هیچ گاه از طلب حق و اقرار به ربوبیت پروردگار خالی نبوده، و گویی خمیرة وجودی او با این معنا سرشته شده است.

نیز خداوند فرمود:

و پیمان خدا را به بهایی نا چیز مفروشید (و هر بهايى در برابر آن ناچيز است)، (زیرا) اگر بدانید، آنچه در نزد خداست،

برایتان بهتر است. آنچه نزد شماست فنا می شود و آنچه نزد خداست باقی می ماند،

و به کسانی که شکیبایی ورزیده اند، پاداشی بهتر از کردارشان خواهیم داد.

هر كس از مرد یا زن که كار نیک کند، و موُمن باشد، به زندگی پاک زنده می داریم و به بهتر از آنچه کرده اند،

پاداششان را عطا خواهیم کرد…

(قرآن مجید ، سوره نحل ۱۶، آیات ۹۷-۹۵ )

وفای به عهد با خدا:

كسانى كه جز به وفاى بعهد، خداى ايشان را نگيرد، عهدى كه كرده اند بر سرآن عهدند،

نه صيد اين عالم شوند نه قيد آن عالم، اگر ازعرش تا ثريا آب بگيرد، لباس وفاى ايشان َنم نگيرد!

خداوند تهنيتى بزرگوار و تشريفى تمام وكرامتى بزرگ بر فرزند آدم كرد كه در بدو كار با ايشان پيمان بست،

و به صفت لطف خود آنان را مورد ِخطاب قرار داد و با ايشان پيمان دوستى بست و خلعت تمام داد،

و آنان را به دانش و ِخرَد وهوش و سخن و فرهنگ بياراست و ظاهر را به توفيق مجاهدت و باطن را به تحقيق مشاهدت آراست و معرفت ازايشان دريغ نداشت، و در رحمت وكرامت خويش را بر ايشان گشود،

و آنان را به ِبساط مناجات بداشت تا هرگاه كه خواهند او را خوانند و از او خواهند.

خدايا، معنى دعوى صادقانى، فروزندۀ نفسهاى دوستانى، آرام دل غريبانى، چون درميان جان حاضرى،

از بى دلى گويم كه كجائى؟ زندگانى جان وآئين زبانى، به خود ازخود ترجمانى،

بحق تو بر تو كه ما را درسايۀ غرور ننشانى و بوصال خود رسانى …

خواجه عبدالله انصاری

.

پروردگارم ! معبودم، محبوبم !

زندگی تنها با حس وجود تو معنی میدهد

تو همیشه و همه جا هستی

 در قلبم و در فکرم

نام تو همیشه در یاد منست،

هر روز و هر لحظه …

 من به دنبال تو خواهم بود

در هرحال و همیشه …

خدای من … همه هستی ام … همه امیدم … همه تکیه گاهم !

مگذار ………. مگذار ………….. مگذار !……… روحم خسته شود .

مگذار … مگذار …………. مگذار ! … بهترین لحظاتم به بی تابی های پوچ بگذرد .

خدای من …..خدای من …….خدای مهربانم … ♥

آمیـــــــــــن ای مهربانتـــــــــــرین … و الحمـــــــــــــدُلله رب العالمــــــــــين …

.

.

.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.